قضاوت مهندسی را با دانش قابلیت اطمینان تلفیق کنید
قضاوت مهندسی را با دانش قابلیت اطمینان تلفیق کنید
پژوهشهای روانشناس پل میل[1] نشان میدهد که مدلهای ساده آماری در بسیاری از حوزهها عملکردی بهتر از قضاوت انسانها دارند. واقعیت این است که حتی برای تصمیمگیری در بسیاری از حوزههایی که اغلب فکر میکنیم فقط شهود متخصصان به کار میآید، برتری مدل های کمّی ساده، اثبات شده است. البته این به معنای رد شهود و تکیه بر تجربیات پیشین متخصصان نیست بلکه بر عکس چنین امری یکی از عناصر در روش میباشد حتی در برخی موارد هیچ چیز جای شهود را نمیگیرد، ولی این شهود هم محدودیتهایی دارد و تصمیمگیران در تمام سطوح باید بدانند که چه زمان بهتر است فقط چرتکه بیاندازند.
گاهی اوقات مهندسان و متخصصان در صنایع مختلف در شرایطی قرار میگیرند که مستندات و مدارک موجود، دلایل کافی برای قضاوت مهندسی به دست نمیدهند و هنگامی که با عدم قطعیت مواجه میشوند، به ناچار به قضاوت مهندسی مبتنی بر تجربیات، رویدادهای گذشته و شهود تکیه میکنند.
در تجربه برگزاری دورههایی مانند مهندسی قابلیت اطمینان و نگهداری مبتنی بر قابلیت اطمینان[2] در صنعت هوایی این سوال و ابهام از سوی فراگیران در مورد قابلیت اطمینان مطرح میشد که قابلیت اطمینان مگر توسط سازنده (در اینجا هواپیما) نباید تعیین و احتمالات آن در نظر گرفته شود؟ وجوب این دوره و این عنوان برای واحدهای بهره برداری و نگهداری چه وجهی دارد؟ در حالی که برخی از این فراگیران دهه 60 و 70 عمر خود را طی کردند و قریب به نیم قرن تجربه در تعمیر و نگهداری داشتند.
جواب این سوال با یک سوال مهم آغاز میشود:
آیا تا به حال به مواردی در حین تعمیر و نگهداری هواپیما برخورده اید که دلایل کافی برای برطرف کردن یک عیب در کتاب راهنمای تعمیر و نگهداری به آنها اشاره نکرده باشد؟ پاسخ این سوال، بلی بود. خوب در این صورت چه میکردید؟
آیا تا به حال به مواردی برخوردهاید که در تناقص با الزامات کتاب راهنما باشد؟ پاسخ به این سوال هم بلی بود. خوب در این شرایط چه میکردید؟ آیا به مواردی برخوردهاید که خاص شرایط اقلیمی باشد؟ پاسخ بلی بود.
این سوالات میتوانست به فرهنگ سازمانی، زیست بوم، فرایندهای کاری و مدیریتی گسترش یابد که بر تصمیم گیری بسیار تاثیرگذار خواهند بود. این سوالات و سوالات مشابه نشان از وجود عدم قطعیت در بسیاری از شرایط و موارد است که ما ناچار به تصمیمگیری هستیم. در این صورت اتکای صرف به تجربیات پیشین و شهود، شاید سهل الوصولترین راه حل به نظر برسد اما در جایی که عواقب وقوع خرابی به ترتیب به مسائل ایمنی، زیست محیطی و اقتصادی/بهرهبرداری بر میگردد، شایان توجه خاص است.
داگلاس هوبارد[3] نویسنده کتاب “چگونه هر چیزی را اندازه بگیریم؟” که اساس این نوشتار برگرفته از این کتاب است، اندازهگیری را تنها راه حل کاهش عدم قطعیت در تصمیمگیری میداند و بر این عقیده است که میتوان هر چیزی را به طور نسبی اندازهگیری کرد. وی اندازهگیری را این گونه تعریف کرده است: بیان کمّی کاهش عدم قطعیت بر اساس یک یا چند مشاهده.
قابلیت اطمینان بنابر تعریف با اندازهگیری سر و کار دارد: احتمال آن که قلم بتواند وظیفه الزامی خود را تحت شرایط معین و در بازه زمانی معین انجام دهد را قابلیت اطمینان گویند. از این رو احتمال ابزاری است برای کاهش عدم قطعیت. هر گاه این ابزار در کنار تجربه و شهود متخصص قرار گیرد قضاوت مهندسی با کمترین اشتباهات، مناسب ترین تصمیمات را اخذ خواهد نمود.
[1] -Paul Meehl
[2] -Reliability Centered Maintenance (RCM)
[3] – Douglas W. Hubbard